- تاریخ انتشار : چهارشنبه 3 شهریور 1395 - 21:05
- کد خبر : 13107 چاپ خبر

زرندی ها بخوانند و قضاوت کنند / از وعده و شعار تا اقدام و عمل
اخبار زرند / زرند نیوز : گروه هنری رنگین کمان زرند در وبسایت خود نوشته ای منتشر کرده است . در این نوشته مسائلی بیان شده که قابل تامل می باشد. این نوشته در ادامه آورده شده است . زرندی ها بخوانند و قضاوت کنند / از وعده و شعار تا اقدام و عمل سالیانی است
اخبار زرند / زرند نیوز : گروه هنری رنگین کمان زرند در وبسایت خود نوشته ای منتشر کرده است . در این نوشته مسائلی بیان شده که قابل تامل می باشد. این نوشته در ادامه آورده شده است .
زرندی ها بخوانند و قضاوت کنند / از وعده و شعار تا اقدام و عمل
سالیانی است که مردم عادت کرده اند از سوی افرادی وعده و شعارهای کذایی بشنوند و حرکت و عملی را از سوی فرد شعاردهنده نبینند! مردم خوب فهمیده اند که کسی که مرد عمل باشد با کارهای خود این ادعا را ثابت می کند و کسی هم که توانایی اثبات چنین چیزی را با عمل کردن نداشته باشد مجبور می شود به سمت سخنرانی و وعده وعیدها برود تا بلکه اینگونه بتواند برای مدتی دل مردم را گرم نگه دارد، رزومه ای برای خود بسازد و در صحنه باقی بماند!
این حرفها از سوی فرد شعار دهنده در حالی زده می شود که اگر کسی هم بخواهد قدمی مثبت بردارد و کاری بکند یا نمی گذارند و یا اگر هم توانایی مقابله با آن را نداشته باشند سعی می کنند به هر نحو که شده آن را کم اهمیت و کوچک جلوه دهند.
در همین راستا مردم عزیز و فهیم را به خواندن این متن دعوت می کنیم تا با نگاهی منصفانه به چهره ی حقیقی که پشت نقاب است پی ببرند و قضاوت کنند چه کسی مرد عمل بوده و چه کسی رزومه اش در شعارها خلاصه می شود!
تا انتهای این مطلب با ما همراه باشید:
* آیا می شود به هنرمندان زرند خانواده گفت؟ مفهوم خانواده تغییر کرده یا ما بلدش نیستیم!
بسیارند کسانی که به هر نحوی شده تمایل دارند به مجموعه هنرمندان زرند بپیوندند، بی آنکه بدانند هنر چیست و هنرمند کیست؟!
این افراد مدعی در حالی از خانواده ی هنریِ شهر سخن به زبان می آورند که شواهد و ظواهر نشان دهنده این است آنها حتی از ساده ترین اصل یک خانواده هم نا آگاهند و از آن تعریفی در ذهن خود ندارند!
آخر وقتی از خانواده می گوییم؛ یعنی افرادی با سلایق متفاوت که تحت هر شرایطی حامی و همر اه یکدیگر باشند و در کنار هم و برای هم زندگی کنند. اعضای یک خانواده نه تنها برای جلوگیری از پیشرفت دیگران سنگ اندازی نمی کنند بلکه پلی می شوند برای قدوم اعضای دیگر؛ چرا که پیشرفت دیگری را افتخار خود و برای خود می دانند.
حال با تعاریف اولیه ای که از خانواده داشتیم این سوال پیش می آید که آیا هنرمندان زرند با هم خانواده هستند؟ با طرح چند سوال و دستیابی به پاسخ آنها، جواب این سوال را هم پیدا می کنیم (هرچند که واضح و مشخص است)؛
– یک رویداد هنری در شهر رخ میدهد اما عده ای که خود را از هنرمندان می دانند حاضر نیستند حامی آن باشند؛ چه از نظر مادی و چه از نظر معنوی و این عدم حمایت به میزانی است که آن ها حتی زحمت دیدن رویداد فوق را نیز به خود نمی دهند؛ حال چگونه می شود عنوان خانواده را به مجموعه ای داد که چنین کسانی اصرار دارند خود را عضو آن بدانند؟
– وقتی این ها که مدعی متولی هنر زرند هستند در چنین رویدادهایی حضوری کمرنگ و گاهی مغرضانه دارند و چنین رفتارهایی را از خود بروز می دهند؛ از عامه مردم چه انتظاری می توان برای حمایت و استقبال از یک اثر هنری داشت؟ (پر توقعی است اگر با این فعل و انفعالات از مردم انتظاری داشته باشیم !)
* خانواده ای که لشکر کشی می کند و به تخریب می پردازد!
البته بد نیست بگوییم علاوه بر اینکه حمایتی نمی شود، از روی خصومت ها و کوته فکری های خود بعضا سنگ پرانی هایی نیز انجام می گیرد بلکه بتوانند قطار در حال حرکت را وادار به ترمز گرفتن کنند !
این خانواده (!!!) هنری در اقدامی تاسف برانیگز لشکر کشی می کند، جلسه می گذارد و بطور کاملا غیر منصفانه؛ با دیکتاتور دانستن گروهی برنامه ها و اهداف آن را بررسی کرده و هزاران هرزگفته ی دیگر را درباره آن به زبان می آورند؛ غافل از اینکه حتی یک نفر از اعضای گروه یاد شده در جلسه حضور داشته باشد و بتواند از خود و گروهی که در آن عضویت دارد به دفاع بپردازد.
حال سوالی که پیش می آید این است که چنین اقدامات کورکورانه با چه هدفی دنبال شده و می شود؟ و چه کمکی به هنر زرند کرده است؟
آیا وقت آن نرسیده که از حرف ها و شعارها بیرون بکشیم و کمی عملی فکر کنیم؟ آیا بس نیست این همه سخن گفتن و دادن وعده های واهی؟
کاش با کنار گذاشتن این جلسات و شعارهای بیخود که هیچگونه کمکی به ارتقا سطح فرهنگی شهر نمی کنند، آستین ها را بالا بزنیم و در راه هنر شهرمان گامی مفید برداریم. باید بدانیم که نطق و سخنرانی دیگر اثری ندارد و با اغراق نمایی و در بوق و کرنا کردن کارهایمان، تنها توانسته ایم حبابی بزرگ از خود در ذهن دیگران درست کنیم که آنهم دیر یا زود خواهد ترکید.
*دلسوز هنر تخریب نمی کند، عمل می کند
وقتی حمایت ها از سوی مسئولی به گونه ای باشد که با تخریب دیگری انجام گیرد و به خود این اجازه را بدهد که به سادگی کلمه، مجموعه ای را زیر سوال ببرد؛ دیگر چه انتظاری می توان داشت؟
باور کنید دلسوز هنر کسی نیست که به تخریب دیگری بپردازد. با این حساب چگونه ممکن است خود را دلسوز هنر خطاب کرد و ضمن چنین ادعایی به تخریب دیگران پرداخت؟
وقتی که با دیدن ما دیگری را پیشمان تخریب می کنید و با دیدن دیگری، ما را پیش او؛ میتوان به سادگی حدس زد که این روند پیش همه به همین منوال طی خواهد شد و عین دومینویی طولانی مدام دیگری به دیگری ضربه می زند و سرآخر این هنر است که با اینگونه رفتارها، از هم پاشیده شده و خواهد مرد.
آیا ذهن یک هنرمند باید اینقدر سطحی نگر و آماتورگونه باشد که تمام عملش در تخریب دیگران خلاصه شود؟
باید یکبار هم که شده قدم درستی برداشته شود و اگر بحث رقابت هم هست آن را با کارهای خود ثابت کرد: با عمل خود نه زبان! بی شک اگر چنین امری تحقق بپذیرد، سود آن عاید همه خواهد شد، از خود ما تا فرهنگ و هنر شهرمان.
*جشنواره ها چه شد؟ / چرا مخالفت کردید؟
در گذشته جشنواره های هنری برگزار می شد که هزینه بسیاری از آنها با مشارکت هنرمندان کاهش پیدا میکرد و جشنواره هم به خوبی برگزار می شد، اما امروز هیچکس مشارکت نمیکند! دلیل آن چیست؟ آقای مدیر از خود نپرسیده که چرا جریان ها به این سمت سوق داده شده است؟
برای مثال می توان به جشنواره تئاتر زرند اشاره نمود، پس از اینکه جشنواره در دوره پنجم خود که سال ۸۲ برگزار شد به خاطر لجبازی ها و کوتاهی های مدعی امروزی، به کما رفت؛ با وقفه ی کسالت آورِ ۹ ساله سرانجام در سال ۹۱ طلسم آن شکست و موفق شد ششمین دوره خودش را به روی صحنه ببرد.
با جان گرفتن دوباره ی این جشنواره در سال ۹۱ شور و شوق فراوانی در دل نسل جوان و حامیان تئاتر به جریان افتاد و قرار شد که دیگر وقفه ای در برگزاری آن پیش نیاید و این سالهای آزار دهنده دیگر برای تئاتر زرند تکرار نشود.
با تلاشهای بنده که در آن زمان مسئولیت دبیری انجمن تئاتر را برعهده داشتم؛ در سال ۹۲، فراخوان این جشنواره برای نخستین بار بر روی سایت ملی تئاتر قرار گرفت و خبر برگزاری هفتمین دوره آن با استقبال استان های دیگر کشورمان مواجه شد و این فراخوان شرایطی را فراهم نمود که می توانست زمینه ساز معرفی تئاتر زرند به سراسر ایران شود. اما سرانجام آن چه شد؟ ساده است. باز هم تعلیق؛ آن هم به خاطر مخالفت آقایان پوچ گرا با ذهنی تهی.
علت مخالفت اما چه بود؟
مخالفانِ آن روز که مدعیان امروز از جهت حمایت و ترویج هنر و تئاترند به فکر فرهنگ شهر نبودند و تنها یک چیز را می دیدند؛ “این فرد” نباید جشنواره را هدایت کند. چرا که در زمان تصدی آنها هیچ رویداد مهمی شکل نگرفته بود و از روی حسادت هم که شده باید بهانه ای جور می کردند که حرف خود را به کرسی بنشانند.
آن سال به بهانه ضعیف دانستن مدیریت از سوی همین متولیان هنر، این هدف مبتدیانه به تحقق یافت و تعطیلی چنین امر مهم و واجبی رقم زده شد.
اکنون اما در سال ۹۵ به سر میبریم و با یک حساب سرانگشتی می توان فهمید که اگر مخالفتی نمی شد، ۹۵ باید میزبان جشنواره دهم تئاتر زرند در سطح ملی باشد. اما نیست! نیست و متاسفانه هم مشخص نخواهد بود که کی قرار است باشد. حال تا جشنواره بعدی و هفتمین دوره آن چقدر دیگر باید انتظار کشید، خدا میداند.
*چرا در زمان تصدی شخص دیگری مخالف جشنواره بودید و حالا که خودتان هستید، “موافق” آن؟
البته باید یادآور شد آنها که در گذشته به شدت مخالف چنین جشنواره ای بودند و برای برگزار نشدن آن تلاش می کردند؛ حالا که خود را بر کرسی مدیریت می بینند به طرز معجزه آسایی موافق آن شده اند و با انتشار فراخوان آن سعی در جلب محبوبیت و حامیان نسل جوان دارند.
هرچند که همین فراخوان هم در حد حرف ماند!
بی شک همگان به یاد دارند که مدتی پیش اداره فرهنگ و ارشاد زرند با توزیع بروشور اعلام نمود که قرار است جشنواره داشته باشیم؛ جشنواره که نه… جشنواره ها داشته باشیم. اما چه شد ؟ کو آن جشنواره ها ؟
فراخوان های توزیع شده در سطح شهر، خبرهای انتشار یافته در مطبوعات و سایتهای خبری گواه بر صحت این سخن دارند.
کدام یک از جشنواره هایی که با بیان نام آنها خود را تیتر خبرها کردند برگزار شد؟ کدام یک از رسانه ها پرس و جوی آن ادعاها و شعارها شدند و گفتند که چرا اینها در حد حرف ماند و عملی نشدند جناب مدیر !؟
نکند برگزاری جشنواره آشپزی را جز رزومه هنری می دانید و می خواهید با پرداختن به برگزاری آن حقانیت خود را ثابت کنید و با تکیه بر جشنواره آشپزی؛ خود را حامی هنر (!!!) معرفی نمایید؟! نکند استعدادهای هنری زرند از اینگونه جشنواره ها شکوفا می شود و پرروش میابد و ما از آن بی خبریم؟
به حتم سخن گفتن تا عمل کردن فاصله دارد و به سادگیِ حرف زدن نمی شود جشنواره ای را در راستای هنر و رشد آن و همچنین شکوفایی استعدادهای نسل جوان برگزار کرد.
*کمتر حرف زدیم، بیشتر عمل کردیم / به عمل ما خیانت کردند
تاسیس پلاتو رنگ هنر و مزدی که حاصلمان شد:
گروه هنری رنگین کمان طی تمام دوران خود سعی بر این داشته که عمل کردن را سرلوحه خود و مسیرش قرار دهد و به همین جهت برای فراهم نمودن زیرساخت های لازم و رفع کمبودهای تئاتر زرند، در سال ۹۲ اقدام به ایجاد پلاتوی خصوصی رنگ هنر کرد؛ اما مدتی بعد با خبری عجیب و غیرقابل باور روبرو شد.
ساخت و تاسیس پلاتویی که صفر تا صدش را گروه انجام داده بود به نام شخصی دیگر ثبت شده!!! و حتی به همین جهت در مراسمی از آن شخص به عنوان حامی تئاتر تقدیر بعمل آمده و لوحی هم اعطا می کنند! لوحی که به دروغ و ناحق بدست آمده بود.
آخر چگونه ممکن است کسی که سالها بر روی صحنه تئاتر دیده نشده بود و جز رجز خوانی های بی جا چیزی در چنته نداشت به عنوان حامی هنر معرفی شود؟!!!
پلاتویی که بدون هیچ چشم داشتی با تقبل تمامی هزینه ها و زحمات آن از سوی گروه هنری رنگین کمان ساخته و پرداخته شده بود؛ حالا به سادگی پای خود را فراتر از آن گذاشته و در یکی از هفته نامه های کرمان بر آن انگشت مالکیت می نهند و کوچکترین اشاره ای هم به اصل داستان و مالک حقیقی آن نمی کنند! آیا مزد هزینه کردن برای هنر شهر این است؟
برگزاری کارگاهی در سطح بین المللی / بی اهمیتی به این اتفاق بزرگ:
در فروردین ۹۴ پس از برنامه ریزی، اقدامات و پیگیری های دو ساله گروه رنگین کمان سرانجام کارگاه بین المللی تئاتر کاغذی در سالن رنگ هنر زرند برگزار گردید که بازتاب خبری خوبی در بین هنرمندان سراسر جهان که پیگیر رخدادهای این رشته می باشند داشت و این موضوع به میزانی خوب بود که موجب شد نام زرند در سایتهای جهانی بدرخشد.
این کارگاه درحالی از سوی گروه رنگین کمان در حوزه تئاتر کاغذی برگزار شد که چنین رویدادی برای اولین بار در استان کرمان اتفاق می افتاد و زرند اولین شهرستان (به اسثنای تهران) در سراسر ایران بود که عنوان میزبانی چنین کارگاهی را به یدک می کشید.
بد نیست این را هم متذکر شد که با فراهم نمودن شرایطی عالی… و برگزاری بسیار خوب کارگاه، رضایتمندی کامل اساتید برجسته تئاتر کاغذی نیز حاصل گشت که اگر بی مهری های آقایان صورت نمی گرفت و به این کارگاه اهمیت بیشتری داده می شد؛ بی شک میتوانست استفاده ای به مراتب بیشتر و بهره وری بهتری از این رخداد کسب نمود که تاثیرگذاری آن شامل هنر شهرستان و حتی استان هم بشود.
هرچند که آقایان در باب این اتفاق، دست به قلم شده و با فاصله گرفتن از اصل موضوع و حقیقت؛ با جوسازی و بزرگنمایی؛ خود را حامی ، پیگیر و پرتلاش در این زمینه معرفی کردند و با انتشار متن فوق در سایت خبری زرند خواستند تا نامی از آنها نیز برده شود.
این یادداشت و ادعای حمایت از کارگاه در حالی بود که پیش از آن حتی تبلیغی از کارگاه تئاتر کاغذی در میان هنرمندان جهت شرکت و حضور در دوره آن نشد و آنها کلامی هم به زبان نیاوردند. نشستی هم ترتیب دادند که بازهم محور آن بزرگ جلوه دادن خودشان بود و در طی آن هیچ سخنی از کیفیت، نحوه برگزاری و تلاشهایی که گروه رنگین کمان برای کارگاه تئاتر کاغذی انجام داده بود به میان نیامد و تمام این زحمات تنها با اشاره ای کوچک و بسیار ناچیز به رویداد فوق خلاصه شد که اگر روزی صدای ما درآمد بتوانند به گذشته و آن جمله اشاره و اکتفا کنند!
لازم به ذکر است که اینگونه رفتارها در قبال اساتید سایر رشته ها و آموزشگاه های دیگر هم انجام شده و همچنان تمایل ندارند زحمت چندانی برای قدردانی از زحمات فردی که استحقاقش را دارد؛ به خود بدهند.
دانمارک ما را ستایش می کند / مدیر حرفی هم نمی زند!
تمام این بی مهری ها و کم لطفی ها در حالی صورت گرفت که کمی بعد؛ عملکرد بسیار خوب زرند در جریان برگزاری این کارگاه، مجله هنری کشور دانمارک را مجاب کرد که از زرند بنویسد و به کارگاهی که به میزبانی این شهر برگزار گردید بپردازد.
ادعایی که در بالا به آن اشاره کردیم به تنهایی بیانگر حرف ها و پیام های بسیاری است که با کمی تامل می توان به آنها رسید که چرا باید این تفاوت میان خودی و غریبه باشد!؟
باید از کسانی که هیچگونه اهمیتی به جریان فوق نداده و آن را با بی توجهی پشت سر گذاشتند پرسید آیا از آن مجله خبر دارند؟
باید سوال کرد چه چیز باعث شده که خودی ها کمترین توجهی به ما نکنند اما کشوری دیگر در آن سوی آبها بیاید و از ما بگوید و ما را مورد ستایش خود قرار دهد؟ دانمارکی ها نمی فهمند که این اتفاق را بزرگ می دانند! یا آقای مسئول خود را به خواب زده است؟!
*حیفِ خانواده…
به خط اول این مطلب بر می گردیم، به تعریف خانواده. ای کاش که افراد مذکور با چنین سوابق و دیدگاهی، واژه مقدس خانواده را از ذهن خود حذف می کردند. آنها که فقط به شناسنامه فرد نگاه می کنند و اثر هنری را به میزان رفاقتشان با خالق اثر میسنجند نه شیوه و کیفیت اثر فوق!
ای کاش واژه مقدس خانواده را از دهن خود حذف می کردند آنهایی که اگر اهل تعریف و تمجید باشی و مدام به به کنی بهترینی!
معنای هنر و هنرمندی این است؟
چگونه با این رفتارهای کودکانه و ناآگاهانه میتوان انتظار همراهی مردم فهیم و هنر دوست شهر را به همراه داشت؟
آیا مردم نمی فهمند و نمی دانند که هر کسی چه می کند و کجا قرار دارد؟ آیا مردم نمی توانند تشخیص دهند فرق بین حرف زدن و عمل کردن را؟
روی صحبتم با هنرمندان نیست، با هنرمندنماهاست؛ آنانکه خود را حامی تئاتر می دانند و ادعای این را دارند که لایق چنین عنوانی هستند؛ قطعا باید برای این پرسش ها که سوال تمام مردم است پاسخی هم داشته باشند:
*شما در این سالها چه خدمتی به تئاتر زرند کرده ای؟
*چند هنرآموز و استعداد تحت نظر شما پرورش یافته و به تئاتر زرند معرفی شده اند؟
*چند کار با حمایت شما به روی صحنه رفته است؟
این سوالات برای شما بی اهمیت است و جوابی به پرسش مردم ندارید؛ چرا که اولویت برای شما آن لوح تقدیر و تندیس افتخاری ای است که خودتان به هم می دهید! نه مردم و کارنامه تان.
*پس معنی فرهنگ و هنر چه می شود…؟
مطالب زیاد دیگری هست که می توان درباره هر کدام صفحه ها نوشت و آنها را مورد بررسی قرار داد و به دفاع پرداخت؛ اما به ذکر دو اقدام برتر از فعالیتهای سه سال اخیر گروه رنگین کمان که “ساخت تماشاخانه رنگ هنر با هزینه های شخصی” و “برگزاری کارگاهی در سطح بین المللی” را شامل میشد اکتفا می کنیم و ترجیح می دهیم به برنامه ها و تئاترهایی که در زرند اجرا کرده ایم اشاره ای نکنیم؛ شما خواندید و فهمیدید که واکنش ها در قبال چنین اعمالی چه بود! پلاتو را صاحب شدند و کارگاه تئاتر کاغذی را هم که چه موضعی در قبالش داشتند.
حال در ادامه ی مطلب به رشد جریان هنر زرند و راههای آن هم اشاره ای خواهیم کرد:
*شهری که سینما ندارد، مرهم زخمش چیست؟
به نظر شما در شهری که از داشتن یک سینمای ساده محروم است؛ چه چیزی جز تئاتر و اجرای مرتب آن میتواند مرهم این زخم عمیق فرهنگی باشد؟ با این وجود اما باز هم شاهد آن بوده ایم که طی این سالها افرادی چوب لای چرخ فرهنگ و هنر گذاشته اند و عده ای از مسئولین بی مسئولیت هم در اوج ناباوری به حمایت از اقدام آنها پرداخته اند !
باید منصفانه بررسی کرد و دید در این سالها چه کسانی به بهبود این زخم فرهنگی همت گماشته اند و چه کسانی و به چه شکل مخالف چنین امری بوده اند؟ آدم هایی که به جای حمایت از داشته هایشان برای پابرجا ماندن، تیشه به ریشه آنها زده و مسبب نابودی شان می شوند.
*پیشنهاد چیست و چاره ساز کجاست؟
در این میان چیزی که می تواند کمک بسیاری به هنر شهرستان بکند و بیشترین تاثیر را در رشد فرهنگ شهر داشته باشد؛ بخش خصوصی هنر است.
حضور و فعالیت مستمر آموزشگاه های هنری که در فضایی سالم و دوستانه با برنامه های مفید خود سبب رشد فرهنگی شهر شوند و پتانسیل های موجود در هنر زرند را شکوفا کنند.
قطعا تحقق این نکته، به هنر اقتصادی شهر هم کمک ویژه ای خواهد کرد که در نتیجه زمینه ساز شهری به دور از فقر فرهنگی و هنری خواهد شد.
این مسئله را هم باید یادآور شد که اگر بر کمیت و کیفیت این آموزشگاه ها افزوده شود و در مسیر رو به جلوی آنها نیز سنگی قرار ندهند و علاوه بر تمام اینها؛ این مراکز فرهنگی را هم از خود بدانند می توانیم منتظر اتفاق خوبی باشیم که گذشت زمان به وقوع آن تحقق خواهد بخشید.
*کلام آخر
ای کاش زندگی را در کنار مردم بسازیم، شهر را با مشارکت مردم متحول کنیم و بین خودمان،هنر و مردممان شکاف عمیق ایجاد نکنیم؛ یاد بگیریم که یا وارد گود نشویم و یا اگر شدیم اصل انسانیت را به فراموشی نسپاریم؛ این عرصه، عرصه ی جولان دادن سیمرغ است نه مگس.
محسن عزیزالهی/
انتهای پیا /
زرند نیوز فقط منتشر کننده متن فوق در جهت اطلاع رسانی بوده و هیچ گونه اظهار نظری نسبت به متن فوق ندارد.